impsدیکشنری انگلیسی به فارسیimps، بچه شریر و شیطان، وصله، جنی، مرد جوان، قلمه زدن، پیوند زدن، افزودن، تکه دادن، مجهز کردن، ازار دادن، طولانی کردن
لیف شاهدانهhemp fibreواژههای مصوب فرهنگستانلیفِ روساقهای از گیاه شاهدانه (cannabis sativa)، که تیره و مستحکم و بادوام است و یاختههایی به طول یک تا دو سانتیمتر دارد که انبوههای از آنها رشتههایی حداکثر دویست سانتیمتری تشکیل میدهند
حبیشلغتنامه دهخداحبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن الحسن . نام طبیب و گیاه شناسی صاحب تألیف در فن خویش و ابن البیطار در مفردات از او بسیار روایت آرد. رجوع به حبیش اعسم شود.