هن و هنلغتنامه دهخداهن و هن . [ هَِ ن ْ ن ُ هَِ ن ن ] (اِ صوت ) کنایه از نفس نفس زدن حاصل از خستگی و یا بیماری است .
حالت ذاتیinherent caseواژههای مصوب فرهنگستانحالت نحوی ویژهای که فعل به برخی گروههای اسمی ژ ـ ساخت میدهد
مورد شاخصindex caseواژههای مصوب فرهنگستاننخستین مورد بیماری که پژوهشگر در خانواده یا گروه معین پیدا میکند
inدیکشنری انگلیسی به فارسیکه در، به، از، با، بر حسب، توی، در ظرف، بالای، روی، هنگام، در توی، اندر، نزدیک، بطرف، نزدیک ساحل