مهمانسراinnواژههای مصوب فرهنگستاننوعی واحد پذیرایی، عمدتاً در حومۀ شهر، که غذا و نوشیدنی عرضه میکند و ظرفیت محدودی نیز برای اقامت دارد
هن و هنلغتنامه دهخداهن و هن . [ هَِ ن ْ ن ُ هَِ ن ن ] (اِ صوت ) کنایه از نفس نفس زدن حاصل از خستگی و یا بیماری است .
مسکندیکشنری فارسی به انگلیسیabode, anodyne, deadening, domicile, easement, palliative, habitation, inn, sedative, lenitive, lodging, lodgment, painkiller, quarters, residence, rooms, soother, tenement, tranquilizer, tranquillizer, unction