insinuatedدیکشنری انگلیسی به فارسیinsinuated، اشاره کردن، تلقین کردن، به اشاره فهماندن، داخل کردن، بطور ضمنی فهماندن
insinuatesدیکشنری انگلیسی به فارسیinsinuates، اشاره کردن، تلقین کردن، به اشاره فهماندن، داخل کردن، بطور ضمنی فهماندن