intakeدیکشنری انگلیسی به فارسیمصرف، تنفس، نیروی جذب شده، خورد، مدخل ابگیری، جای ابگیری، نیروی بکار رفته، مک، حقه، فرا گرفتگی، مقدار جذب چیزی به درون، مکیدن
میلبادامک هواintake camshaft, intake camواژههای مصوب فرهنگستانمیلبادامکی که در موتورهای دومیلبادامکبالا (DOHC) ، سوپاپهای هوا را باز و بسته میکند
حسگر دمای هوای ورودیintake air temperature sensor, intake temperature sensorواژههای مصوب فرهنگستانحسگری در مسیر هوای ورودی به موتور که نوسانات دمایی را تبدیل به نشانک الکتریکی میکند
چندراهۀ هوای تنظیمپذیرvariable intake manifoldواژههای مصوب فرهنگستانچندراههای که در آن مسیر ورود هوا به سیلندر تغییرپذیر است
چندراهۀ هوای کوبشیram intake manifoldواژههای مصوب فرهنگستانچندراهۀ هوایی دراز با مجاری متعدد که در سرعتهایی معین با افزایش میزان مخلوط سوخت و هوا به تغذیۀ سیلندرها کمک میکند متـ . چندراهۀ هوای ضربهقوچی
گرمکن چندراهۀ هواintake manifold heater, flame glow plugواژههای مصوب فرهنگستانگرمکن الکتریکی یا شعلهای که دمای مخلوط سوخت و هوا را برای بهبود احتراق پیش از ورود به سیلندر افزایش میدهد
چندراهۀ هواintake manifold,inlet manifold, inlet pipe,induction manifold,suction manifoldواژههای مصوب فرهنگستانچندراههای که مخلوط سوخت و هوا را به سیلندرها میرساند
intakeدیکشنری انگلیسی به فارسیمصرف، تنفس، نیروی جذب شده، خورد، مدخل ابگیری، جای ابگیری، نیروی بکار رفته، مک، حقه، فرا گرفتگی، مقدار جذب چیزی به درون، مکیدن
intakeدیکشنری انگلیسی به فارسیمصرف، تنفس، نیروی جذب شده، خورد، مدخل ابگیری، جای ابگیری، نیروی بکار رفته، مک، حقه، فرا گرفتگی، مقدار جذب چیزی به درون، مکیدن
دریافت روزانۀ پذیرفتنیacceptable daily intakeواژههای مصوب فرهنگستانمقدار مادۀ مغذی یا شیمیایی که مصرف روزانۀ آن در طول زندگی ظاهراً خطر قابلملاحظهای ندارد اختـ . درپ ADI
دریافت کافیadequate intakeواژههای مصوب فرهنگستانمقدار متوسط دریافت مواد مغذیای که براساس شواهد یا آزمایشها مصرف آنها در طول روز توصیه میشود اختـ . دَرک AI 1