intakesدیکشنری انگلیسی به فارسیمصرفی، تنفس، نیروی جذب شده، خورد، مدخل ابگیری، جای ابگیری، نیروی بکار رفته، مک، حقه، فرا گرفتگی، مقدار جذب چیزی به درون، مکیدن
روزدریافت برآوردی ایمن و کافیestimated safe and adequate daily dietary intakesواژههای مصوب فرهنگستانمقدار دریافت توصیهشده برای آن دسته از مواد مغذی که اطلاعات کافی برای تدوین «رواداشت رژیمی توصیهشدۀ» آنها وجود ندارد اختـ . روزاک ESADDIs
دریافتهای مبناdietary reference intakes, dietary reference values, DRVs 1, nutrient reference values, NRVsواژههای مصوب فرهنگستانمقادیر مبنای دریافتهای توصیهشده و حد بالای دریافت برای طیفی از مواد مغذی اختـ . دَرم DRIs
روزدریافت برآوردی ایمن و کافیestimated safe and adequate daily dietary intakesواژههای مصوب فرهنگستانمقدار دریافت توصیهشده برای آن دسته از مواد مغذی که اطلاعات کافی برای تدوین «رواداشت رژیمی توصیهشدۀ» آنها وجود ندارد اختـ . روزاک ESADDIs
دریافتهای مبناdietary reference intakes, dietary reference values, DRVs 1, nutrient reference values, NRVsواژههای مصوب فرهنگستانمقادیر مبنای دریافتهای توصیهشده و حد بالای دریافت برای طیفی از مواد مغذی اختـ . دَرم DRIs
روزدریافت برآوردی ایمن و کافیestimated safe and adequate daily dietary intakesواژههای مصوب فرهنگستانمقدار دریافت توصیهشده برای آن دسته از مواد مغذی که اطلاعات کافی برای تدوین «رواداشت رژیمی توصیهشدۀ» آنها وجود ندارد اختـ . روزاک ESADDIs