لولهبَرintubator1, introducerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری که با آن لوله را به درون نای یا رگها یا قلب هدایت میکنند
introducesدیکشنری انگلیسی به فارسیمعرفی می کند، معرفی کردن، مرسوم کردن، نشان دادن، باب کردن، اشنا کردن
لولهبَرintubator1, introducerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری که با آن لوله را به درون نای یا رگها یا قلب هدایت میکنند