یزدادلغتنامه دهخدایزداد. [ ی َ ] (اِخ ) پسرخسرو انوشیروان و پدر مهان دخت که مادر فیروز پادشاه ساسانی بوده است . (از مجمل التواریخ والقصص ص 83).
جذاذلغتنامه دهخداجذاذ. [ ج ُ ] (ع اِ) سنگریزه های زر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جُذاذَة یکی آن . (منتهی الارب ). || (ص ) پاره پاره . (ترجمان القرآن عادل ) : فجعلهم جذاذاً الا کبیراً لهم لعلهم الیه یرجعون . (قرآن 21</
جدادلغتنامه دهخداجداد. [ ج َ] (ع اِ) وقت خرما بریدن . (مهذب الاسماء). وقت درو خرما. جِداد. || (مص ) بریدن خرما از خرمابن . جِداد. (منتهی الارب ).
جدادلغتنامه دهخداجداد. [ ج َدْ دا ] (اِخ ) گویند موضعی است در نجد. و گویند شاید موضعی است در شام . (مراصد الاطلاع ). رجوع به کلمه ٔ پیش شود.