خنطیرلغتنامه دهخداخنطیر. [ خ ِ ] (ع ص ،اِ) عجوز کلانسال که پلکها و گوشت روی او فروهشته باشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
جنثرلغتنامه دهخداجنثر. [ ج ُ ث ُ ] (ع ص ، اِ) شتر نر کلان فربه . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). جناثر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جَنثَر شود.
جنثرلغتنامه دهخداجنثر. [ ج َ ث َ ] (ع ص ، اِ) شتر نر کلان فربه . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
جنترلغتنامه دهخداجنتر. [ ج َ ت َ / ت ُ ] (اِ) نام سازی است مخصوص اهل هند. (برهان ). نام سازی است که آنرا بین نیزگویند، شکل آن با ترازو مشابهت دارد، و آن چوبی باشد مثل گردن طنبوره و زیر هر دو سر آن کدوی مدور وصل کرده باشند و بر آن چوب که بالای هر دو کدو باشد م
خنثرلغتنامه دهخداخنثر. [ خ َ / خ ُ ث َ ] (ع اِ) چیزی حقیر و فرومایه که از متاع قوم بعد رفتن آن در جایی افتاده ماند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). خَنَثِر. خِنثِر. خنُثُر.
سرایداردیکشنری فارسی به انگلیسیcaretaker, custodian, doorkeeper, gatekeeper, janitor, porter, superintendent