jogدیکشنری انگلیسی به فارسیتنه زدن، بی قاعدگی، جلو امدگی یا عقب رفتگی، تنه زدن به، هل دادن، اهسته دویدن
جک بارگیریloading jackواژههای مصوب فرهنگستانجکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد
واماندگی جکjack stallواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بار آئرودینامیکی وارد بر سطح بر نیروی فعالگر غلبه میکند