jounceدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
jouncedدیکشنری انگلیسی به فارسیمتشکرم، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
jouncedدیکشنری انگلیسی به فارسیمتشکرم، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
jouncesدیکشنری انگلیسی به فارسیمی گوید، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
تکاندیکشنری فارسی به انگلیسیbump, flirt, flounce, impetus, jar, jerk, jolt, jounce, jump, kick-start, motion, rock, shake, start, stir, stroke, swag, swing, toss, turn, twitch, wag, wave, wince, wobble, wrench, wriggle
jouncedدیکشنری انگلیسی به فارسیمتشکرم، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
jouncesدیکشنری انگلیسی به فارسیمی گوید، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن