پیادهروی، در کوزه ریختن
جگرگ
چاق شده
قضاوت شده، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
آغوش گرفت، بغل کردن، در اغوش گرفتن، محکم گرفتن
جگر