فیلماهی حقیقیHuso husoواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که بزرگترین گونۀ فیلماهی است و بدنش خاکستری یا سبز تیره و پهلوها روشنتر و شکمش سفید است
فیلماهی دائوریHuso dauricusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که غشاهای آبششی آن با هم در ارتباطاند
خوزیلغتنامه دهخداخوزی . [ ] (اِ) کوفته شده مانند گوشت . (ناظم الاطباء). کوفته . (برهان ). نوعی غذا : آن مثل کز پیش گفتند ای پسرمن بشعر آرم کنون ازبهر توگنده پیری گفت چون خوزی بریخت مر مرا نان تهی بود آرزو.ناصرخسرو.