کشتۀ جنگیkilled in action/ killed-in-action, KIAواژههای مصوب فرهنگستانفردی که در میدان رزم، و نه در اقدامات تروریستی، جان خود را از دست میدهد یا براثر زخمی شدن، پیش از رسیدن به مراکز درمانی، فوت میکند
کلون دهانهhatch batten clip, hatch cleat, batten cleatواژههای مصوب فرهنگستانهریک از گیرههای اطراف دهانة انبار برای چفت کردن درِ آن
احراز اصالت ضمنی کلید، اصالتسنجی ضمنی کلیدimplicit key authenticationواژههای مصوب فرهنگستان← احراز اصالت کلید