kerbingدیکشنری انگلیسی به فارسیکربینگ، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
نوار محافظkerbing rib, kerbstone ribواژههای مصوب فرهنگستاننواری برجسته بر روی بخش بالایی دیوارۀ تایر برای محافظت از تایر در صورت برخورد با جدول معبر
نوار محافظkerbing rib, kerbstone ribواژههای مصوب فرهنگستاننواری برجسته بر روی بخش بالایی دیوارۀ تایر برای محافظت از تایر در صورت برخورد با جدول معبر