cipherدیکشنری انگلیسی به فارسیرمز، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، سری کردن، حساب کردن، صفر گذاردن، برمز دراوردن
اتاق مهمانگریختهskipperواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی که مهمان آن، بدون پرداخت صورتحساب، مهمانخانه را ترک کرده است متـ . مهمانگریخته
skipperدیکشنری انگلیسی به فارسیکاپیتان، فرمانده یا خلبان هواپیما، ناخدای کشتی، رهبر، فرمانده کشتی بازگانی، جست و خیزکننده