کتللغتنامه دهخداکتل . [ ک َ ت َ ](ع مص ) برچفسیدن و لزج گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلزق و تلزج . || درغلطیدن خر و چسبیدن خاک به وی . (از اقرب الموارد).
کتللغتنامه دهخداکتل . [ ک َ ت َ ] (اِ) در تداول باغبانان ، جوانه ای که از پای درختان میروید نزدیک یا محاذی زمین بی ریشه اما پاجوش آن باشد که از پای درخت برآید از زیر زمین و ریشه نیز دارد. (یادداشت مؤلف ).
کتللغتنامه دهخداکتل . [ ک َ ت َ ] (ع اِمص ) درشتی اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).