پردیس جادهکنار،پارک جادهکنارroadside parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی در کنار جاده، غالباً در فضایی روستایی، برای استراحت و تفریح گردشگران و مسافران
کنارلغتنامه دهخداکنار. [ ک َ ] (اِ) در اصطلاح صوفیه دریافتن اسرار توحید و دوام و مراقبه را گویند. کذا فی لطائف اللغات . (کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1561).
کنگارلغتنامه دهخداکنگار. [ ک َ / ک ُ ] (اِ) ماری را گویند که تازه پوست افکنده باشد. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). ماری که تازه پوست افکنده باشد. (ناظم الاطباء).
دانادیکشنری فارسی به انگلیسیknower, knowing, intelligent, sage, savvy, knowledgeable, learned, sagacious, savant, wise
وارددیکشنری فارسی به انگلیسیapplicable, cognizant, connoisseur, conversant, knower, knowledgeable, relevant, sophisticated, well-grounded, well-versed