لغیونلغتنامه دهخدالغیون . [ ل ِ ] (معرب ، اِ) لژیون : پرسید و گفت : نامت چیست ؟ گفت : ما لغیونانیم ، زیرا بسیارانیم . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 184).
یلغونلغتنامه دهخدایلغون . [ ی ُ ] (ترکی ،اِ) در ارسباران ، درختچه ٔ گز. (یادداشت مؤلف ). در خلخال «اولغون » و گاهی «یلغون » یا «یولغون » گویند.
لاغونلغتنامه دهخدالاغون . (معرب ، اِ) به لغت رومی به معنی لاغوس باشد که خرگوش است . (برهان ). رجوع به لاغوس شود.
کولابlagoon 2واژههای مصوب فرهنگستانپیکرۀ آبی که با آبسنگهای مرجانی یا تلماسهها از پیکرۀ آبی بزرگتر جدا شده باشد
استخر تثبیتstabilization pond, stabilization lagoon, lagoon 1, oxidation pondواژههای مصوب فرهنگستاناستخر مصنوعی یا طبیعی برای تصفیۀ فاضلاب، که در آن براثر تابش نور خورشید و کنش باکتریها و اکسیژن، مواد آلی ازطریق اکسایش زیستی حذف میشود