لماقلغتنامه دهخدالماق . [ ل َ ] (ع اِ) چیزی . ماذاق لماقاً؛نچشید چیزی (هذا یصلح فی الاکل و الشرب ). (منتهی الارب ). چیزی اندک . (منتخب اللغات ). لماج . لماظ. لماک .- هیچ لماقی نچشیده بودن ؛ هیچ چیزی نچشیده بودن .
لیماکلغتنامه دهخدالیماک . (اِخ ) دهی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقع در 17000گزی باختر شهسوار و 3000گزی جنوب راه شوسه ٔ شهسوار به رامسر. دامنه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دارای 215 تن