launchesدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی می شود، به آب انداختن کشتی، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
launchedدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی شد، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
توازنبخشbalancerواژههای مصوب فرهنگستانکشوری بانفوذ یا قدرتمند که در یک وضعیت نامتعادل برای برقراری موازنۀ قدرت به سود کشور یا ائتلاف ضعیفتر وارد عمل میشود