طول کشید، طول کشیدن، دوام داشتن، دوام کردن، به درازا کشیدن، پایستن
آخرین، بعدی
لیزر
منفجر شد، ریشخند کردن، سرفرود آوردن، بیشعور دانستن، ولگردی کردن
پودر، کف صابون، کف یا عرق اسب، هیجان، کف بدهان اوردن، صابون زدن
لاتین، اندکی دیر، قدری دیر
سندبلاست
انفجار، لعنتی، نفرت انگیز، بی برگ، باد خورده
بی نظیر
unballasted
فراز و نشیب، بیشتر طول کشیدن از، بیشتر زنده بودن از