launchedدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی شد، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
launchesدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی می شود، به آب انداختن کشتی، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
هواپرتابair-launchedواژههای مصوب فرهنگستانراکت یا موشک هدایتشونده یا مشابه آنها که از هواگردِ درحال پرواز پرتاب میشود یا به این منظور طراحی شده است
موشک دوشپرتابshoulder-launched missileواژههای مصوب فرهنگستانموشکی که برای هدفگیری و شلیک، پرتابگر آن را روی شانه قرار میدهند
موشک پرتابشی زیردریاییsubmarine-launched ballistic missile, SLBMواژههای مصوب فرهنگستانموشک پرتابشی که از زیردریایی پرتاب میشود و بُرد مؤثر آن از 5400 تا 10800 کیلومتر است
هواپرتابair-launchedواژههای مصوب فرهنگستانراکت یا موشک هدایتشونده یا مشابه آنها که از هواگردِ درحال پرواز پرتاب میشود یا به این منظور طراحی شده است