launchesدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی می شود، به آب انداختن کشتی، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
launchedدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی شد، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
اژدرافکنtorpedo launcherواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای در کشتی یا هواگَرد یا زیردریایی که اژدر را به سمت هدف پرتاب میکند
ترابر قائمساز پرتابگرtransporter erector launcherواژههای مصوب فرهنگستانوسیلة ترابری موشک که قادر به حمل و عمودسازی برای شلیک و پرتاب یک یا دو یا چند موشک است اختـ . تَقاپ TEL
ترابر قائمساز پرتابگرtransporter erector launcherواژههای مصوب فرهنگستانوسیلة ترابری موشک که قادر به حمل و عمودسازی برای شلیک و پرتاب یک یا دو یا چند موشک است اختـ . تَقاپ TEL
اژدرافکنtorpedo launcherواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای در کشتی یا هواگَرد یا زیردریایی که اژدر را به سمت هدف پرتاب میکند