leaveدیکشنری انگلیسی به فارسیترک کردن، مرخصی، اجازه، اذن، رخصت، گذاشتن، رها کردن، رفتن، رهسپار شدن، عزیمت کردن، باقی گذاردن، ول کردن، دست کشیدن از، عازم شدن، برگ دادن، متارکه کردن، شدن
laverockدیکشنری انگلیسی به فارسیلوروکو، شوخی، خوشی، روش زندگی، قزلاخ، چکاوک و گونه های مشابه ان، چکاوک شکار کردن، شوخی کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن
laverockدیکشنری انگلیسی به فارسیلوروکو، شوخی، خوشی، روش زندگی، قزلاخ، چکاوک و گونه های مشابه ان، چکاوک شکار کردن، شوخی کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن