قانون اثرlaw of effectواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که بر مبنای آن رفتاری احتمال رخ دادن رفتاری دیگر را در آینده تعیین میکند
سحابی کلاینمن ـ لوKleinmann-Low Nebula, KL Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانمنبعی نیرومند و گسترده از تابش فروسرخ که در پشت سحابی جبار قرار دارد
lawدیکشنری انگلیسی به فارسیقانون، حقوق، حق، قاعده، قانون مدنی، ضابطه، بربست، داتا، تعقیب کردن، تعقیب قانونی کردن
lawدیکشنری انگلیسی به فارسیقانون، حقوق، حق، قاعده، قانون مدنی، ضابطه، بربست، داتا، تعقیب کردن، تعقیب قانونی کردن