اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
زمان انتظار پیشبینیforecast lead timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان بین صدور پیشبینی و وقوع پدیدۀ مورد پیشبینی
سوگیری زودیابیlead time biasواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خطای منظم در پیگیری بیماران که در آن به علت تشخیص زودترازمعمول بیماری در آزمون غربالگری، مدت بقای بیمار بیشتر برآورد میشود
leadدیکشنری انگلیسی به فارسیرهبری، سرب، هدایت، تقدم، سبقت، مدرک، شاقول گلوله، سر پوش، پیش افت، راه آب، راهنمایی، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن، سرب دار، رنگ سربی