لغتنامه دهخدا
لافظة. [ ف ِ ظَ ] (ع ص ، اِ) دریا (مجازاً). (مهذب الاسماء). دریا بدان جهت که بیرون اندازد جواهر و عنبر و جز آن را (ویستعمل بالالف و اللام و بدونهما) (منتهی الارب ). || خروه . (مهذب الاسماء). خروس بدان جهت که دانه را به منقار خود بردارد و پیش ماکیان اندازد. || کبوتر و هر مرغ ک