levyدیکشنری انگلیسی به فارسیمالیات، وضع مالیات، خراج، مالیات بندی، وصول مالیات، باج گیری، تحمیل، مالیات بستن بر، جمع اوری کردن
leaveدیکشنری انگلیسی به فارسیترک کردن، مرخصی، اجازه، اذن، رخصت، گذاشتن، رها کردن، رفتن، رهسپار شدن، عزیمت کردن، باقی گذاردن، ول کردن، دست کشیدن از، عازم شدن، برگ دادن، متارکه کردن، شدن