liaisesدیکشنری انگلیسی به فارسیمتصل می شود، ارتباط پیدا کردن، رابطه داشتن، بستگی داشتن، رابط نظامی بودن
leasesدیکشنری انگلیسی به فارسیاجاره دادن، اجاره، اجاره نامه، کرایه، اجاره دهی، مرتع، اجاره کردن، کرایه کردن
leashesدیکشنری انگلیسی به فارسیبرگرداندن، دسته سه تایی، پالهنگ، افسار سگ و حیوانات مشابه، افسار بستن، بند زدن
laissez-faireدیکشنری انگلیسی به فارسیآزادانه، عدم مداخله، سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی، سیاست اقتصادازاد، بی بند و بار