libertineدیکشنری انگلیسی به فارسیآزادیخواه، فاسق، باده گسار و عیاش، زانی، کسیکه پابند مذهب نیست، غلام ازاد شده، افسار گسیخته، هرزه
libertinesدیکشنری انگلیسی به فارسیآزادیخواهان، فاسق، باده گسار و عیاش، زانی، کسیکه پابند مذهب نیست، غلام ازاد شده
ولنگاردیکشنری فارسی به انگلیسیderelict, careless, frowzy, libertine, loose, remiss, sloppy, sloven, slovenly
libertinesدیکشنری انگلیسی به فارسیآزادیخواهان، فاسق، باده گسار و عیاش، زانی، کسیکه پابند مذهب نیست، غلام ازاد شده