واروترانهشهretrotransposon, viral-like retroposon, viral-like element, retroviral-like elementواژههای مصوب فرهنگستانترانهشهای که رِنا واسطۀ انتقال آن است متـ . وارونهشه retroposon
likeدیکشنری انگلیسی به فارسیپسندیدن، نظیر، دوست داشتن، خوب بودن، دل خواستن، بسان، همچنان، به تساوی، مانند، همانند، شبیه، همچون، قرین، هم شکل، هم جنس، متشابه، همگونه، مثل، چون، سان، چنان، چنانکه
یاختة بنیادی شبهرویانیembryonic stem cell-like cell, ES-like cellواژههای مصوب فرهنگستانهریک از یاختههای بنیادی شبیه به یاختههای بنیادی رویانی موش که همة تواناییهای یاختههای بنیادی رویانی را ندارد
likeدیکشنری انگلیسی به فارسیپسندیدن، نظیر، دوست داشتن، خوب بودن، دل خواستن، بسان، همچنان، به تساوی، مانند، همانند، شبیه، همچون، قرین، هم شکل، هم جنس، متشابه، همگونه، مثل، چون، سان، چنان، چنانکه