دوست داشت، دوست داشتن، خوب بودن، دل خواستن
لوکت
لیسید، لیسیدن، تازیانه زدن، زبان زدن، زبانه کشیدن، مغلوب کردن
مایع، ابگونه، سیال، روان، پول شدنی، چیز ابکی، نقد شو، سهل وساده، سائل
رژیم مایع
مگس اکستازی
ملکوت، مایل بودن، نظیر بودن، بشکل یا شبیه بودن، مانستن
natureliked
مستعد
اشتباه گرفته
سرخ شده