limitدیکشنری انگلیسی به فارسیحد، حدود، اندازه، پایان، وسعت، غایت، کنار، سابقه، محدود کردن، محدود ساختن، منحصر کردن
limitدیکشنری انگلیسی به فارسیحد، حدود، اندازه، پایان، وسعت، غایت، کنار، سابقه، محدود کردن، محدود ساختن، منحصر کردن