لواسیلغتنامه دهخدالواسی . [ ل َ ] (اِخ ) شهر ویرانی به فیوم و آن شهری باشد بلاشک که بدانجا مسجدی از موسی بن عمران (ع ) است و هم آلتی که بدان چشمه فیوم را یوسف صدیق اندازه کرد. (از معجم البلدان ).
یلواجیلغتنامه دهخدایلواجی . [ ی َ ل َ جی ی ] (اِخ ) حاج ابراهیم بن محمد. او راست : الحجة الکبری من الفضائل الفخری فی حق نبینا محمد البشری . (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1952).
لهاسالغتنامه دهخدالهاسا. [ ل َ ] (اِخ ) شهرکی است و اندر وی بتخانه هاست و یک مزکت مسلمانان است و اندر وی مسلمانانند. (حدود العالم ). نام پایتخت تبت به آسیا، دارای سی هزار سکنه است . کثیری از پیروان لاما بلاانقطاع آنجا به زیارت روند.