localizeدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی سازی کنید، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن
localiseدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی سازی کنید، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن
localisesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی است، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن
localizesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی سازی می کند، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن
localizesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی سازی می کند، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن
localizedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن
موقعیتنماlocalizerواژههای مصوب فرهنگستانآنتن و پرتوِ سامانۀ فرود با دستگاه که هدایت سمتی را امکانپذیر میسازد
localizesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی سازی می کند، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن
localizedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحلی، محلی کردن، متمرکز کردن، موضعی ساختن، محدود بیک ناحیه کردن، در یک نقطه جمع کردن