لولبلغتنامه دهخدالولب . [ ل َ / لُو ل َ ] (اِ) لولا . || نر و ماده ای . بند آهنین پس در. (مهذب الاسماء) .
لولبلغتنامه دهخدالولب . [ ل َ ل َ ] (ع اِ) آب بسیار که جهت بسیاری و تنگی دهانه ٔ کاریز وقت جریان بگردد و گردابش مانند بلبل کوزه شود. آب بسیار که جهت بسیاری و تنگی دهانه ٔ کاریز یا ماشوره به وقت برآمدن گردان و بر صورت نایژه باشد. (منتهی الارب ). || چرخشت . دستگاه عصاره کشیدن :
لولبفرهنگ فارسی معین(لَ یا لُ لَ) (اِ.) آب بسیار که جهت بسیاری و تنگی دهانة کاریز یا ماسوره به هنگام جریان بگردد و به صورت نایژه باشد.
لؤلولغتنامه دهخدالؤلؤ. [ ل ُءْ ل ُءْ ] (ع اِ) مروارید خُرد. مقابل دُرّ و مروارید درشت . دُرّ. گوهر. جوهر . گهر. دانه ٔ مروارید. مروارید. (از ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ). مروارید خوشاب . (مهذب الاسماء). مرجان (پیش تازیان ، به قول اسدی در لغت نامه ). ج ، لاَّلی . و بعضی گفته اند که
غنودندیکشنری فارسی به انگلیسیbed, ensconce, lollop, lounge, nestle, pillow, relax, repose, sink, tuck