losesدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست می دهد، از دست دادن، باختن، گم کردن، شکست خوردن، مفقود کردن، تلف کردن، زیان کردن
loosesدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست می دهد، ظهور، شل و سست شدن، رها کردن، برطرف کردن، نرم و ازاد شدن، حل کردن، سبکبار کردن، درکردن، از قید مسئوليت ازاد ساختن
closesدیکشنری انگلیسی به فارسیبسته می شود، پایان، خاتمه، جای محصور، محوطه، انتها، ایست، بن بست، توقف، بستن، مسدود کردن، محصور کردن، خاتمه دادن