lumberدیکشنری انگلیسی به فارسیچوب، الوار، تخته، تیربریده، سلانه سلانه راه رفتن، الوار را قطع کردن، سنگین حرکت کردن، چوب بری کردن
limberدیکشنری انگلیسی به فارسیلیبره، تمرین نرمش کردن، خم کردن، تا کردن، خمیده کردن، خمیده، مطیع، تاشو، خم شو، نرم
lumberingدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، سلانه سلانه راه رفتن، الوار را قطع کردن، سنگین حرکت کردن، چوب بری کردن
lumberingدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، سلانه سلانه راه رفتن، الوار را قطع کردن، سنگین حرکت کردن، چوب بری کردن
الوار تبدیلیconversions, remanufactured lumberواژههای مصوب فرهنگستانالوارچوبهایی که پس از ارّهکشی اولیۀ گِردهبینه تولید میشوند