loutsدیکشنری انگلیسی به فارسیلوت ها، ادم نادان و نفهم، ادم بی دست و پا، ریشخند کردن، سرفرود آوردن، بیشعور دانستن، ولگردی کردن
lustreدیکشنری انگلیسی به فارسیلرزش، درخشش، لوستر، درخشندگی، جلوه، زرق و برق، فره، چراغ اویز، درخشیدن، جلوه داشتن، برق زدن
lustreدیکشنری انگلیسی به فارسیلرزش، درخشش، لوستر، درخشندگی، جلوه، زرق و برق، فره، چراغ اویز، درخشیدن، جلوه داشتن، برق زدن
آفتابگَردیsunlustواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گردشگری برای شیفتگان تفریح و استراحت در سواحل شنی دریا و زیر آفتاب