تنابهlymphواژههای مصوب فرهنگستانمایع شفافی که در مجاری خاصی به نام مجاری تنابهای جریان دارد و منشأ آن مایع بافتی و خون است متـ . لنف
limpدیکشنری انگلیسی به فارسیلمس کردن، لنگی، لنگ، لنگیدن، شلیدن، خمیدن، شل، اهسته رو، نرم، قابل انحناء
سپیدرگتودlymphangioma, angioma lymphaticumواژههای مصوب فرهنگستانتودینۀ خوشخیمی که از رگها و مجاری تنابهای تشکیل میشود
تورتیغۀ گرهتنابهایtrabeculae nodi lymphatici, trabeculae nodi lymphoideiواژههای مصوب فرهنگستانتارهایی از بافت پیوندی فشرده که با گرههای تنابهای پر شده است
سپیدرگگوشتچنگارlymphangiosarcomaواژههای مصوب فرهنگستانتودینهای بدخیم در یاختههای پوششی رگها که از رگهای تنابهای منشأ میگیرد