مالت، ابجو ساختن، مالت زدن، بحالت مالت دراوردن
شیر مالت
گلوله، پوست انداختن، تولک رفتن، موی ریختن
سوزانده شده، پوست انداختن، تولک رفتن، موی ریختن
مالت، جزیره مالت
مالتا، چسب قیر و موم، زفت معدنی، نوعی موم معدنی
malted milk
unmatted