مجلوملغتنامه دهخدامجلوم . [م َ ] (ع ص ) موی سترده . (منتهی الارب ). هن مجلوم ؛ کس موی سترده شده . (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || بریده و سترده شده . (ناظم الاطباء).
مظلاملغتنامه دهخدامظلام . [ م ِ ] (ع ص ) کاری که راه درآمدن در آن معلوم نبوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد).