قاعدة ماکMac ruleواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای که بر اساس آن ژرفای چشمة بیهنجاری مغناطیسی با پهنای نمودار دامنههای آن پیوند پیدا میکند
ماسک ضدِگازgas maskواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای پوشاندن صورت، بهویژه دهان و بینی، در برابر گازهای سمّی، بهویژه در هنگام جنگ
دگرنماییmasquerade, masqueradingواژههای مصوب فرهنگستانتهدیدی که در آن هستار غیرمجاز با جا زدن خود بهعنوان هستار مجاز، به سامانه دسترسی مییابد یا در آن خرابکاری میکند
masqueradesدیکشنری انگلیسی به فارسیmasquerades، بالماسکه، لباس مبدل، تغییر قیافه، رقص با نقاب های مضحک و ناشناس، قیافه ظاهری بخود دادن، به لباس مبدل در امدن