master slaveواژهنامه آزادماستَر کاستَر. در هَندازگری (مهندسی) دو دستگاهِ هموَند هستند که یکی را ماستَر (master) و دیگری را کاستَر (slave) می نامند. ماستَر پیشگام و پیشرو است. کاستَر پَسگام و پیرو است.
masterدیکشنری انگلیسی به فارسیاستاد، ارباب، سرور، صاحب، کارفرما، چیره دست، پیر، رئيس، دانشور، مدیر، سید، سرامد، استاد شدن، ماهر شدن، خوب یاد گرفتن، تسلط یافتن بر، رام کردن، برجسته
masterدیکشنری انگلیسی به فارسیاستاد، ارباب، سرور، صاحب، کارفرما، چیره دست، پیر، رئيس، دانشور، مدیر، سید، سرامد، استاد شدن، ماهر شدن، خوب یاد گرفتن، تسلط یافتن بر، رام کردن، برجسته