افزارگان 1materielواژههای مصوب فرهنگستاناقلام مورد نیاز، مانند تانک و قطعات یدکی، برای تجهیز و عملیاتی کردن و نگهداری و پشتیبانی فعالیتهای نظامی در جهت اهداف اداری یا رزمی
افزارآماییmateriel readinessواژههای مصوب فرهنگستانامکان دستیابی یک سازمان نظامی به افزارگان مورد نیاز برای پشتیبانی از فعالیتهای زمان جنگ یا شرایط پیشبینینشده از قبیل امدادرسانی در زمان بحران یا در هنگام وقوع حوادثی چون سیل و زلزله و سایر موارد اضطراری
متروپللغتنامه دهخدامتروپل . [ م ِ رُپ ُ ] (فرانسوی ، اِ) حالت کشوری نسبت به کشورهای تابعه یا تحت الحمایه ٔ خود.
افزارآماییmateriel readinessواژههای مصوب فرهنگستانامکان دستیابی یک سازمان نظامی به افزارگان مورد نیاز برای پشتیبانی از فعالیتهای زمان جنگ یا شرایط پیشبینینشده از قبیل امدادرسانی در زمان بحران یا در هنگام وقوع حوادثی چون سیل و زلزله و سایر موارد اضطراری
تجهیزاتدیکشنری فارسی به انگلیسیequipment, fitment, habiliments, materiel, matériel, paraphernalia, rig, store, supplies