آمیزة خطمشیpolicy mixواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای متوازن از سیاستها و ابزارهای سیاستی که برای دستیابی به هدف مشترک همراه با هم به کار گرفته میشوند متـ .آمیزة سیاستی
mechanizesدیکشنری انگلیسی به فارسیمکانیزه می کند، مکانیزه کردن، ماشینی کردن، مکانیزه ساختن، موتوری کردن، با وسایل مکانیکی کار کردن
mechanizesدیکشنری انگلیسی به فارسیمکانیزه می کند، مکانیزه کردن، ماشینی کردن، مکانیزه ساختن، موتوری کردن، با وسایل مکانیکی کار کردن