ماژورلغتنامه دهخداماژور. [ ژُ ] (اِخ ) دریاچه ای است در شمال ایتالیا مابین سویس و ایتالیا که 212 کیلومتر مربع وسعت دارد. جزایر «بوررومه » در این دریاچه واقع است و مناظر زیبائی دارد. (از لاروس ).
ماژورلغتنامه دهخداماژور. [ ژُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح نظامی ) یکی از درجات نظامی معادل یاور سابق و سرگرد امروزی است ، اما این کلمه دیگر در ارتش ایران بکار نمی رود.
ماژورلغتنامه دهخداماژور. [ ژُ ] (فرانسوی ، ص ) بسیار بزرگ . کبیر. بسیار قابل توجه . || یکی از اصطلاحات موسیقی غرب است ، که مُد و گام و تُن را بدان مشخص سازند. (از لاروس ).
ماورلغتنامه دهخداماور. [ وَ ] (فعل نهی ) مخفف میاور است که منع از آوردن باشد. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به آوردن شود.
محبارلغتنامه دهخدامحبار. [ م ِ ] (ع ص ) زمین زود رویاننده ٔ نبات : ارض محبار. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). زمین محبار؛ رویاننده ٔ گیاه .