moistenدیکشنری انگلیسی به فارسیمرطوب، مرطوب کردن، تر کردن، مرطوب شدن، خیساندن، نمدار کردن، تر شدن، خیس کردن
مخاطرة کلید متناصلی ـ متناصلیplaintext-plaintext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید که از تحلیل اطلاعات حاصل از رمزگذاری دو متن اصلی P1 و P2 با یک کلید حاصل میشود
مخاطرة کلید متناصلی ـ متنرمزplaintext-ciphertext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید با در اختیار داشتن یک زوجِ متناصلی و متنرمز متناظر با آن