metalدیکشنری انگلیسی به فارسیفلز، ماده، جسم، ماده مذاب، سنگ ریزی کردن، فلزی کردن، با فلز پوشاندن، فلزی
metallographyدیکشنری انگلیسی به فارسیمتالوگرافی، شرح فلزات، مطالعه الیاژهای فلزی، بررسی در ساختمان درونی فلزات
metallographyدیکشنری انگلیسی به فارسیمتالوگرافی، شرح فلزات، مطالعه الیاژهای فلزی، بررسی در ساختمان درونی فلزات